کد مطلب:68881 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:206
گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش بر آسمان سعادت ز مشرق هستی به باغ، بلبل شوریده رفت بر منبر ز خویش رفته، نواخوان عشق بود وسرود فتاد غلغله در باغ و شورشی انگیخت هوا ز عطر گلاب محمدی مشحون رسول، سدره نشین شد، علی به صدر نشست گرفت پرچم اسلام را علی در دست به یُمنِ فیضِ ولایت شراب خمّ اَلَست [صفحه 186]
ستاره سحر از صبح انتظار دمید
غدیر از نفس رحمت بهار چكید
زمین به حكم قضا آب زندگی نوشید
سپیده داد نویدِ تولدِ خورشید
چو از نسیم صبا بوی عشق یار شنید
به بانك زیر و بم، اسرار خطبه ی توحید
كه خیل غنچه شكفت و به روی او خندید
زمین به عترت و آل رسول بست امید
پیِ تكامل دینش خدای كعبه گزید
از این گزیده زمین و زمان به خود بالید
به عشق آل علی از غدیر خم جوشید
صفحه 186.